دوشنبه، اردیبهشت ۰۴، ۱۳۸۵

Oghab

migan oghab vaghti bekhad bemire motevajjeh mishe ke mikhad bemire va shoroo mikone be parvaz va enghadr az in zamine lanati fasele migire ta oon bala tooye owj bemire
 
مطلب بالا آفلايني است كه توسط يكي از دوستان عزيزم برايم ارسال شده كه من رو به ياد شعر عقاب آقاي پرويز ناتل خانلري انداخت، اين شعر رو به همه ي كساني كه اجازه نمي دن صيانت نفسشون لكه دار بشه تقديم مي كنم:
گشت غمناك دل و جان عقاب
چو از او دور شد ايام شباب
كامل اين شعر را در اين آدرس به دست بياوريد:
 
 
 

شنبه، فروردین ۲۶، ۱۳۸۵

azaab

بسم الله الرحمن الرحيم

به خدا قسم كه عذاب خداوند نزديك است!

چرا نمي خواهيم اين را بفهميم!

عذاب بر بالاي سرمان قرار گرفته!

مي دونيد خداوند منافقين را بيشتر از كفار عذاب مي كنه!

و يكي از دلايلي كه جامعه هاي اسلامي شديدا دچار عذاب شده اند همين است!

دختر خانمي كه خودت رو پاك نشون مي دي و به بي عفتي دست مي زني

با شما هستم!

آقا پسري كه به انواع كثافت خودت رو آلوده كرده اي، با شما هستم!

نمي خواستم اين ها را بنويسم ولي وقتي حساب كردم همين كساني كه با كلي ادعا

گناه هاي كبيره را انجام مي دهند در زماني كه زمين شروع به لرزيدن مي كنه

از ترس قلبشون مي خواد از توي دهنشون بزنه بيرون، ترجيح دادم اينها رو بگم!

دختر خانم ! بي عفتي هنر نيست!

آقا پسر! لجن بودن جسارت نيست!

فقط يادتون بياد اون لحظه رو كه خونتون داره مثل گهواره تكون مي خوره و صداي

جدا شدن تيرآهن ها رو از همديگه مي شنويد و به خداوند مي گيد غلط كردم، خدايا

توبه مي كنم ، خدايا ديگه از اين غلط ها نمي كنم!

كاري كنيد كه الان آبرويي براي توبه داشته باشين!

وقتي كه سقف داره روي سرتون خراب ميشه شايد ديگه خيلي دير شده باشه!

باز هم قسم مي خورم كه عذاب خداوند با ما فاصله اي ندارد، بي حيايي را از حد نگذرانيم!

بي حيايي را از حد نگذرانيم!

جمعه، فروردین ۲۵، ۱۳۸۵

pooya

اين شعر توسط  دوست ارجمندم آقاي منير سپاس بلخي سروده شده است:

پویا

از کعــــبه تا مزار ترا جستجو کنم

پیوســــته بیقـــــرارترا جستجو کنم

در بام اختران شب و  عالم سکوت

حیرت کنم  نگار  ترا جستجو کنم

در خنده های غنچه و در گریه های ابر

در برگ و در بهـــــار ترا جستجو کنم

در سطر هر نوشته و در جان هرغزل

چون  نام مـــــاندگار  ترا جستجو کنم

بی تو اسیر غصه منم ای مسرتم

تا غم کند فرار   ترا جستجو کنم

من با سپاه شوق به اکناف لحظه ها

با لشکر و سوار   ترا جستجو کنم

در پشت هر چکاد تمنای زندگــــی

در پهن کوهســـار  ترا جستجو کنم

پالیدن تو داد به  من کشت صد فراق

ما را رسیده کار     ترا جستجو کنم

من در میان حکمت و زیبایی بهار

در فوج لاله زار   ترا جستجو کنم

در ماهتاب و اختر ودر نور آفتاب

در قلب  آبشــــار   ترا جستجو کنم

در بوی برف و نالهء پاییزو در فضا

در مشک نوبهــــــار ترا جستجو کنم

هم شعر و هم ترانه و هم رنگ و هم قلم

هم سوژه ای   تو یار   ترا جستجو کنم

در خانقاه و مسجد و بت خانه و حرم

در سوزهر زوار   ترا جستجو کنم

بخت بلند داده به من همنفس کنون

با نســــل هم تبار  ترا جستجو کنم

 

من  سرخروی فقرشدستم  زکاوشی

ای گنج  اعتبــــــــار   ترا جستجو کنم

پویای  نیمه راه نبودم  نمی شــــــوم

تا لحظه ی گـــــذار ترا جستجو کنم

از لحظه ای نخست ندانم  شمار آن

در سینه بار بار   ترا جستجو کنم

دست منیر تا برســـــد دامن  ترا

از کعبه تا مزار  ترا جستجو کنم

در لابلای زمزمه و ناله  وصدا

 

30 مارچ سال 2006 ساعت 2 و 20 دقیقه شب   آلمان شهر اشتوت گارت

http://www.monir-sepas.persianblog.com/

 

چهارشنبه، فروردین ۱۶، ۱۳۸۵

SMS

قيمت هر SMS معادل يك ليتر بنزين تصفيه شده

سلام

من زياد اهل نوشتن مطالبي از اين قبيل كه الان مي خوام بنويسم نيستم ولي بعضي وقتا بدجوري آدم داغ مي كنه!

من نمي دونم دقيقا چند نفر توي ايران ماشين بنزين سوز دارند؟!

و البته دقيقا هم نمي دونم كه چند نفر توي ايران موبايل دارند؟!

ولي مطلب حائز اهميت اينه كه هر دو بالاي ده ميليون هستند و اگر هم در حال حاضر موبايل از ماشين كمتر باشه در آينده ي نه چندان دور مطمئنم كه تعداد تلفن هاي همراه از اتوموبيل هاي بنزين سوز بيشتر خواهد شد.

فكر مي كنيد خيلي دارم پرت و پلا حرف مي زنم، نه؟ شايد حق با شما باشه ولي قبل از اينك از اين صفحه رد بشين اين چند خط رو بخونيد شايد به درد شما هم بخوره:

وقتي 20 تومان قيمت بنزين مي خواد بالا  پايين بشه صد بار توي مجلس وارسي ميشه و آخرش بعد از كلي ابراز شرمندگي و تأسف و آوردن دلايل جور واجور براي مردم، اعلام مي كنند مثلا قيمت از 65 تومان به 80 تومان تبديل شد، اون هم اگر واقعا اين همه دولت سوسيد نميداد اين مقدار هم بالا نمي رفت(البته به قول خودشون) ولي حرف حساب من چيه؟

تلفن همراه

قيمت هر پيام كوتاه بدون مقدمه از 14 تومان به ناگهان ميپره روي 80 تومان!!!!

اين چه معنايي داره؟

آيا فقط مشتقات نفت هستند كه بايد به صورت منطقي و با حساب و كتاب تغيير كنند؟

مگر اين مملكت اينقدر بي صاحب شده كه قيمت يك اس ام اس معادل يك ليتر بنزين تصفيه شده شود؟

آيا سياست دولت است تا مردم كمتر به شايعه پراكني بپردازند؟

يا سياست معلمان اخلاق است تا مردم كمتر حرف بد براي همديگر بنويسند؟

اگر مجلس در اولين فرصت به اين موضوع نپردازد، خيلي معاني بدي پيدا خواهد كرد!

 

قبل از عيد بود كه اخبار گفت: روزي 2.000.000 (دو ميليون) پيام كوتاه مخابره مي شود!