سه‌شنبه، اردیبهشت ۰۴، ۱۳۸۶

Modiraan

فكر مي كنيد چرا درصد بالايي از مديران جامعه ي ايران، از عقده هاي روحي – رواني رنج مي برند؟

دوشنبه، فروردین ۲۰، ۱۳۸۶

bazi_az_in_masoolin

اين مسؤلين ما مردم رو به بازيچه مي گيرند

امروز آخرين مهلت ثبت نام فراگير پيام نور بود، به من گفتند كه ثبت نام كن، وقتي رفتم داخل سايت ديدم يك سري مراحل رو نوشته كه بايد پشت سر گذاشت بعد هم نوبت به پرداخت شهريه مي رسيد كه بايد از طريق سيستم الكترونيك شتاب پرداخت مي شد ، نوشته بود كارت هاي سيبا و پارسيان و ...... پذيرفته ميشه.

اول كه ما از طريق سيبا خواستيم پرداخت كنيم ، نپذيرفت بعد تلفن زدم به شماره اي كه اعلام كرده بودند ، مربوط به بانك سامان بود ، خانمي كه پاسخ داد گفت: ‌اگر شماره ي اول ِ كارت سيباي شما فلان رقم هست شما نمي تونيد از اين شبكه استفاده كنيد ، من هم در جواب گفتم كه اين نيست بلكه عدد ديگري هست، بعد ايشون گفت: اتفاقا اين عدد هم نمي تونه پرداخت كنه.

(خوانندگان عزيزم ، حالا تا اينجا رو داشته باشين، ببينيد اين كاري رو كه مي تونستن توي سايت بنويسن به علت سهل انگاري ننوشتن و تا اينجاش چند هزار نفر رو سر كار گذاشتن و وقتشون رو تلف كردن)

 

بعد اون خانم گفتن بهتره كه يك كارت خريد سامان بخريد و با اون اين مبلغ رو پرداخت كنيد، ما هم رفتيم به دنبال خريد كارت سامان نداشتند و بالاخره در آخرين لحظات با بانك پارسيان تماس گرفتم و گفتم يك كارت خريد اينترنتي مي خوام. كه همين الان فعال باشه. ايشون هم بعد از كلي ترسوندن ما از اينكه مبادا اين ها سايتشون مبلغ رو نگيره و اين كارت بمونه روي دستت بالاخره ما اين كارت رو به مبلغ صد هزار تومان خريديم و اين سايت هم آن را از ما نپذيرفت و صد هزارتومان گذاشت روي دست ما.

بعد گفتم شايد از طريق وزارت خونه بشه اين ناهنجاري و اين تضييع حق رو جلويش را گرفت و دفتر وزير هم به جاي اينكه ما را راهنمايي كند به بخش شكايات يا بخشي كه اين مشكل را حل كند ، وصل كرد به دفتر رياست دانشگاه پيام نور ، وقتي كه به آن آقا در دفتر رياست دانشگاه گفتم اين مشكل پيش آمده به جاي آنكه در صدد حل مشكل برآيد ، گفت آقا چرا دقيقه 90 به فكر اين كار افتاده ايد و شروع كرد به خلط مبحث، من هم به ايشان گفتم يا شما متوجه نيستي من چه مي گويم يا اينكه من نمي توانم منظورم را برسانم وقتي ديد نمي تواند خلط مبحث كند شماره ي تلفن همراه رئيس سايت را به من داد.

(ببينيد كاري را كه بايد خودشان دنبال آن را مي گرفتند چگونه با فضاحت از زير آن شانه خالي كردند)

رئيس سايت هم شروع كرد به صغرا ، كبرا  و وقتي متوجه شد كه اين مسير از دفتر وزير شروع شده شروع كرد به سمبل كاري و من هم ديدم فقط اعصابم اين وسط خرد مي شود و آخرش هم هيچ و هيچ.

گفتم ما را به خير شما اميدي  نيست.

 

اما يك مورد ديگر هم بگويم جالب است

مسابقه اي سراسري چند وقت پيش از طريق يكي از دستگاه ها در سطح كشور اجرا شد، خيلي ها به مسؤلين مسابقه گفتند اين روش شمارش و آمار گيري صحيح نمي باشد ولي آنها توجه نكردند تا آخر چندين بار چند صد نفر از مردم را در يكي از استان ها كه من خبر دارم سر كار گذاشتند و كلي برايشان هزينه ي تلفن درست كردند ...............

اي بابا چي دارم مي گم

هر كدوم از شما ها دلتون از اين نامردمي ها خونه

 

يك مورد ديگه هم اينه كه توي كشور ما خدمات قبل از فروش قوي تر است از خدمات پس از فروش

تا قبل از اينكه يك كالايي را بخريد به شما حسابي احترام مي گذارند ولي همينكه پول از دست شما خارج شد ديگر تعهد بي تعهد.......

 

نمي خوام سياسيش كنم ولي يه جرياني رو همه شاهدش بوديم و كلي خنديديم و اينكه بدجوري پيش اين انگليسي هاي ناكس احساس خواري كرديم كه اون تجاوزگراني رو كه به آب هاي ايران وارد شده بودند اونقدر تحويل گرفتيم بعدش هنوز پاشون رو توي مملكت خودشون نگذاشته ، پاك ما رو ضايع كردند. حالا هي مي خواهيم ماست ماليش كنيم نميشه، مي گيم يك ديكته بهشون داده بودن كه بخونند، يا ميگيم تا حالا اجازه پيدا نكردن كه به صورت فردي با خبرنگار ها روبرو بشوند ، يا...........