چهارشنبه، مرداد ۲۸، ۱۳۸۳

از صحبت دوستي برنجم

كاخلاق بدم حسن نمايد

عيبم هنر و كمال بيند

خارم گل و ياسمن نمايد

كو دشمن شوخ چشم ناپاك

تا عيب مرا به من نمايد

پنجشنبه، مرداد ۱۵، ۱۳۸۳

ميگن چطور قرآن معجزه است؟!

 

خوب يکي از دلايلش اينه که خود قرآن ميگه: اگه مي تونيد يه آيه مثل قرآن بياريد!

حالا نمي خواد مدعيا ادعا کنن که مي تونن مثل قرآن آيه بگن، بهتره اول برن يک کمي ادبياتشون رو قوي تر کنن که بتونن بين کلام اعجاز و کلام معمولي رو تشخيص بدن بعد بيان جلو.

همين حضرات اعلام مي کنن که مثل مولوي نميشه شعر گفت و خيلي جالبه که خود مولانا جلال الدين به اعجاز قرآن معتقده.

مدعيان هيچ وقت ادعا نمي کنن که مي تونن مثل حافظ شعر بگن ولي اين رو درک نمي کنن که حافظ تمام عظمت خودش رو مديون قرآن مي دونه.

چند روز پيش تلويزيون داشت چند تا هنرمند سيرک رو نشون مي داد که مشغول انجام عمليات آکروباتيک بودن ، يکي از اطرافيان که داشت برنامه رو نگاه مي کرد، گفت اين کار ها رو علي هم مي تونه انجام بده(آخه در جووني مي تونستم يک سري حرکات نمايشي آکروباتيک انجام بدم) گفتم: نه اين کارها کار من نيست و اينها خيلي زحمت کشيدن تا به اين درجه از توانايي رسيدن(اون لحظه در مقابل تلويزيون، فقط من که يک کمي اين کارها را تمرين کرده بودم تونستم سختي و بزرگي اين حرکات رو تشخيص بدم).

ياد حضرت موسي ع افتادم که فرعون کار او را برابر با کار ساحرين مي دونست و اعلام کرد ساحرين بيان و حضرت رو شکست بدن، ولي همينکه عصاي موسي ع به زمين افتاد اولين کساني که ايمان آوردند همين ساحرين بودن و به آنچنان يقيني دست پيدا کردند که حتي حاظر شدند دست و پاي مخالف(مخالف به اين معنا که فرعون گفت دست چپ و پاي راست يا دست راست و پاي چپ تک تک شما را قطع خواهم کرد) خود را از دست بدهند ولي از ايمان خود کوتاه نيايند. بله اين ساحرين بودن که با سال ها تلاش و رياضت مي تونستن عظمت کار رو درک کنن و تونستن بفهمن....

دوشنبه، مرداد ۱۲، ۱۳۸۳

يک بار ديگر بنوشتم و هنوز دانم که نداني!

 

اي دوست به جلال و قدر او که چندين سال مرا اين واقعه بود که چرا شايد که هيچ آفريده نام خداي برد! وليکن فرمان است. قومي را ديده بر ارادت او آمد، به ترک فرمان بگفتند. چه مي شنوي؟ يک بار ديگر بنوشتم و هنوز دانم که نداني، فرمان معشوق ديگر است و ارادتش ديگر، گاه گاه فرمان معشوق محکي بود که عيار نهاد عاشق از آن خواهد که بداند ، اگر فرمان برد ناپخته بود و اگر نبرد نشان کمال است. جوانمردا! ترا اينجا به تقليد و تعصب فرو بسته اند که هرچه منقول نبود فهم نتواني کرد...

_______________

نامه ي يازدهم شهيد عشق

یکشنبه، مرداد ۱۱، ۱۳۸۳

والذين اذا ذکروا بايات ربهم لم يخروا عليها صما و عميانا

[مؤمنين] کساني هستند که هرگاه با آيات خداوند روبرو مي شوند ، کورکورانه از آن نمي گذرند.

سوره: (25) فرقان - آیه:72