سه‌شنبه، فروردین ۰۸، ۱۳۸۵

elame_eshgh

غير از عشق بقيه ي علوم، علم بناي آخور هستند (مولوي)

 

تو در اين يك هفته مشغول كدام

علم خواهي گشت اي مرد تمام

فلسفه يا نحو، يا طب يا نجوم

هندسه يا رمل يا اعداد شوم

علم نبود غير علم عاشقي

ما بقي تلبيس ابليس شقي

علم فقه و علم تفسير و حديث

هست از تلبيس ابليس خبيث

سينه گر خالي ز معشوقي بود

سينه نبود كهنه صندوقي بود

تا به كي افغان و اشك بي شمار

از خدا و مصطفي شرمي بدار

لوح دل از فضله ي شيطان بشوي

اي مدرس درس عشقي هم بگوي

دل منور كن به انوار جلي

چند باشي كاسه ليس بو علي؟

سينه خود را برو صد چاك كن

دل از اين آلودگي ها پاك كن

جناب شيخ بهايي

البته با چنين مضموني و حتي با ابياتي مشابه در مثنوي معنوي نيز وجود دارد كه

به نظر مي رسد جناب شيخ بهايي از آن اشعار در اين مثنوي خود بهره ي فراوان برده است.

۳ نظر:

ناشناس گفت...

Be name khoda… ali aghaye aziz salam…sale noo mobarak…omidvaram hale shoma va khanevadeh mohtaram khob bashad va ayyam be kam…enshaallah…khoshhalam ke hamchenan ba enerzhi be roshangarit edameh midid….matlabe amozandeye be khosos chon kasi in harfo zadeh ke khodesh be aksare in olom eshrafe kamel dashteh va be ghole marof aleme baa mal boodeh…baraton arezoye tofigh daram

ناشناس گفت...

سلام . امید که روزی برسه تا به قول مولانا :
باز برآورد سر به مثال نهنگ
تا شکند زورق عقل به دریای عشق
. از حضور گرم و مهربانانه ات در دیوژن سپاسگذارم . برقرار باشید

ناشناس گفت...

سلام علي آقا...شما كه 100% اهل عمل هستيد اما منظور من :جناب شيخ بهايي بود

يا علي مدد