سه‌شنبه، مرداد ۰۸، ۱۳۸۷

besat

با عرض سلام مي خواستم يک هديه به مناسبت بعثت حضرت رسول مکرم تقديم کنم. البته سخته ولي خوب يک هديه که به نظر خودم زيباست خدمت شما تقديم مي کنم. در ادامه ي سفرنامه عمره مفرده بايد عرض
کنم يک روز جاي همگي خالي رفتيم به طرف محل نزول اول آيات قرآن يعني: غار حرا خيلي جاي دوستداران حضرت رسول مکرم اسلام خالي بود، اون لحظه اي که چشمم افتاد به مکاني که حضرت احتمالا در اون مکان مي نشسته و عبادت مي کرده و ناگهان حضرت جبرئيل از ايشان مي خواهد که بخواند! و حضرت مي فرمايد: من خواندن نمي دانم و دوباره جبرئيل تکرار مي کند و حضرت دچار اضطراب مي شود و مي فرمايد من نمي توانم و ناگهان جبرئيل مي گويد: بخوان به نام پروردگارت كه آفريد. (1) انسان را از عَلَق آفريد. (2) بخوان، و پروردگار تو كريمترين [كريمان‏] است. (3) همان كس كه به وسيله قلم آموخت. (4) آنچه را كه انسان نمى‏دانست [بتدريج به او] آموخت. (5) حقّاً كه انسان سركشى مى‏كند، (6) ............
این شکافی است که در انتهاي غار وجود داره و دقيقا رو به مسجد الحرام مي باشد.
اونجا تن آدم به لرزه مي افته ما خيلي وقتا مي خوايم به درجات بالايي برسيم ولي حاضر نيستيم پامون رو از خونمون اونطرف تر بگذاريم و رسول مکرم اسلام در سال 40 روز به غار حرا مي آمدن (کوهستاني که الان هم انسان دچار رعب ميشه وقتي که بر اون قدم مي گذاره) و خداوند رو خالصانه عبادت مي کردن و به خودپردازي مي پرداختن. قربونتون برم پيامبر چند روز پيش که در کنار غار حرا حاضر شديم يک گروه با صفا که نمي دونم اهل کجا بودن نيز اونجا حاضر بودن و اين همخواني زيبا رو انجام دادن، اميدوارم لذت ببريد: www.yaghin.com/film/besate_hazrate_rasool.wmv

۱ نظر:

ناشناس گفت...

سلام
خیلی زیبا و خاطره انگیز بود. ما هم چند سال پیش قسمت شد رفتیم.
چه جوری تو اون گرمای روز تونستین برین غار. ما شب رفتیم.