تمدن و تجدد
متجدد شدن خيلي راحته ، حتي از گذشته هم راحت تر شده، در گذشته اگه بايد براي متجدد شدن كلي رنگ و بو عوض مي كرد، امروز اين كار با تهيه و پوشيدن يك شلوارك دو سه هزار توماني انجام ميشه!
اما آيا اين تجدد گرايي همه چيز است؟
ما كه عادت كرديم كارها از طريق راحت ترين روش و چه بسا اولين روشي كه مي بينيم طي كنيم معمولا دچار اين مشكلات مي شويم.
هيچ وقت يادم نمي رود يك بار در اتوبوس شركت واحد يك آقاي مسني پهلوي من نشسته بود و همين هنگام راننده يك بي احترامي به يك نفر كرد و ايشان به من گفت: "سال ها پيش قبل از انقلاب سوار اتوبوس شده بودم كه يك راننده به يك نفر توهين كرد و من نتوانستم از آن بگذرم و گفتم تو بايد محاكمه شوي ، ابتدا راننده جدي نگرفت ولي وقتي ديد بنده .... (متاسفانه سمت ايشان را دقيقا به خاطر ندارم ولي يكي از مقامات قضايي در نظام قبل بودند) هستم ، به دست و پا زدن افتاد و ..."
حالا مي خواستم اين را بگويم ، ايشان دكتراي حقوق بود و با اين حال به من گفت : "ما يك ماشين در منزل بيشتر نداريم و هر كسي كه صبح زودتر بيدار شود آن روز ماشين مال اوست و امروز پسرم ماشين را برده!!"
به خودم گفتم تفاوت بين متمدن و متجدد آنقدر است كه شايد اصلا اين صحبت ها را بخواهيم با تجدد گراها به همين معناي منفي كنيم هم درست نباشد، فقط بايد دعا كنيم خداوند ما را دچار جهل مركب نگرداند!!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر