چهارشنبه، بهمن ۱۲، ۱۳۸۴

zekr

ذكر

اذكار الهي انسان را مستعد مي كنند تا مراتب خاصي را در معرفت حضرت حق با راحتي بيشتر طي نمايند.

ذكر دل را صيغل مي دهد و آن را آماده مي نمايد.

خداوند آنقدر عزيز است كه حتي براي امور مادي هم انسان بايد از او كمك بگيرد، حال ممكن است اذكاري هم براي رسيدن به آن خواسته ي مادي به كار ببرد. بهتر است در هر زماني شخصي كه ذكر حضرت حق را با خود همراه دارد از ذكر به عنوان وسيله اي استفاده كند كه لياقت خود را بالاتر ببرد و اگر خود ذكر را، راهگشا بداند اين درست نيست.

 

به غير از خداوند به هيچ آفريده اي نبايد توسل جست ، هرگونه توسل مستقيم به پيامبران و اولياء الهي شرك است.

و اگر كسي بخواهد توسلي بجويد بايد به اين شكل باشد كه به آن شخص يا به روح آن شخص بگويد: تو پيش خدا آبرو داري و قدر و منزلت داري و من روسياه درگاه حضرت احديت هستم ..........

و البته آنان كه به درجه ي قرب الهي نائل مي شوند سعيشان و همتشان بر اين است كه از حضرت احديت غير خود حضرتش را نخواهند......

فراق و وصل چه باشد، رضاي دوست طلب

كه  حيف  باشد  از   او   غير   او   تمنايي

 

حضرت مولانا جلال الدين  به صورت زيبايي علت بيان ذكر را گفته است، ايشان با يك مثال اين موضوع را بيان مي كند و مي گويد: فيل عاشق هندوستان است و اگر از هندوستان جدا شود ، روزها نام هندوستان را در دل مي گويد و تمام مدت به هندوستان فكر مي كند و تمام همّ و غمش هندوستان است و همين است كه وقتي شب مي خوابد، همينكه چشمانش بسته مي شود هندوستان را در خواب مي بيند!

ذكر هندستان كند پيل از طلب

پس مصور گردد آن ذكرش به شب

سپس جناب مولانا بيان مي دارد اين مربوط به كسي است كه زيبايي هند را ديده است و در هند سكونت داشته كسي كه هيچ احساسي نسبت به هند زيبا ندارد در خواب هم خواب هندوستان را نمي بيند  و اينگونه اين مثال را بيان مي كند كه: خر هيچوقت خواب هندوستان را نمي بيند و علتش هم اين است كه هندوستاني را نديده كه حال احساس دوري از هندوستان او را آزار دهد:

خر  نبيند  هيچ  هندستان  به  خواب

خر ز هندستان نكردست اغتراب *

و در ادامه بيان مي دارد كه ذكر حضرت الله ، لياقت مي خواهد و هر آدم بي لياقتي نمي تواند آن ذكر را در دل بپرورد:

اذكر الله كار هر اوباش نيست

ارجعي بر پاي هر قلاش * نيست

هر چند كه جناب مولوي حتي انسان هايي كه دلشان آماده نيست را نيز اميدوار مي كند به اين ترتيب كه از آنها مي خواهد سعي كنند فيل باشند و اگر نيستند سعي كنند كه خود را تبديل كنند به آن انسان هاي با لياقت كه در اينجا به فيل تشبيه شده اند.

ليك تو آيس * مشو هم پيل باش

گر نه پيلي در پي تبديل باش

_________________

* اغتراب = دوري

* قلّاش = انساني كه بي خير است

* آيس = نا اميد

 

۱ نظر:

ناشناس گفت...

بدرستی که که نماز انسان را از کار زشت باز می دارد و هر آینه ذکر خدا بزرگتر است.-قرآن کریم 29/45