چرا ژان پل سارتر از پذيرفتن جايزه ي نوبل خودداري کرد؟
يکي از مهمترين دلايل آن اين است که منبع ارتزاق در محدود کردن استقلال فکري شخص گيرنده موثر مي باشد....
زماني شنيده بودم که سياستمداران و زمامداران معمولا جزء نوابغ نمي توانند باشند و برايم جاي سوال بود ولي اکنون به اين نتيجه رسيده ام که همينطور است و سياست مداران جزء متوسطين فکري هستند.
چرا که وقتي مردم با خيلي بالاتر از خودشان و يا خيلي پايين تر از خودشان روبرو مي شوند نمي توانند آنها را تحمل کنند ولي سياست مداران سعي در نفوذ در فکر مردم دارند و سعي در آن دارند که مردم آنها را بپذيرند.
نوادر نوابغ حتي نمي توانند بپذيرند که هرکسي به آنها راي بدهد و نمي توانند بپذيرند که هرکسي افکار آنها را تاييد کند ولي سياست مداران به هر قيمتي سعي در اين دارند که تمام راي ها را براي خود بخرند و يا به عبارتي جمع کنند ....
به قول دکتر شريعتي:
"کسي که عوام پسندانه حرف مي زند، عوام فريب است!"
من از مفصل اين نکتـــه مجملي گفتــم
تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر