محمود حکیمی
حتما نام آقايون حکيمي رو شنيديد، آقايان محمود حکيمي و محمد رضا حکيمي از نويسندگان معروف ايران هستند ولي خوب سبک و سياق فکري و در نتيجه نويسندگيشون با هم متفاوته، آقاي محمد رضا حکيمي بيشتر مطالب ديني مذهبي مي نويسند و آقاي محمود حکيمي مطالب ايدئولوژيکي، البته الان نمي خوام در باره ي تفاوت هاي اين دو بزرگوار صحبت کنم. امروز مي خواستم آقاي محمود حکيمي رو به شما معرفي کنم ، اولين کتابي که از ايشون خوندم سوگند مقدس بود و اون موقع فکر در حول و حوش نوجواني بودم و خيلي برام جالب بود ، الان هم مي خوام کتاب لطيفه هاي سياسي ايشون رو به شما معرفي کنم کتابي است در قالب طنز و نگاه منتقدانه به مسائل سياسي - فرهنگي ايران و جهان، جالب اينه که بيشتر مطالب همراه با سند ارائه شده اند.
اميدوارم بتونم از مطالب زيباي اين کتاب براي گروه ارسال کنم، اگه فراموش کردم حتما به من يادآوري بفرماييد.
من فقط يک پياله شير خواسته بودم
يک روز رضا شاه دستور داده بود براي وي شير بياورند. چون از درباريان کسي جرئت نداشت در باره ي آن توضيح بخواهد نتوانستند بپرسند که منظور اعليحضرت چه نوع شيري است.
رئيس کل شهرباني که مرجع کليه ي اوامر دربار بود به رئيس کشاورزي مازندران دستور داد که به هر نحوي هست شير را در جنگل به طور زنده شکار کرده و آن را زنجير کنند و به تهران بفرستند. اتفاقا يکي از مهندسين راه آهن شمال شيري داشت که آن را خريده بود، بلافاصله آن را به تهران فرستادن.
رئيس شهرباني کي شير آب انبار و يک پياله شير جوشيده ي گاو هم تهيه کرد و همه را به حضور اعلي حضرت قدر قدرت قوي شوکت برد!
اعلي حضرت پرسيد : اينها چيست؟
رئيس شهرباني عرض کرد: قربان همه ي اينها شير است!
شاه از تماشاي آن همه شير از خنده روده بر شده و بعد گفت:
- من فقط يک پياله شير خواسته بودم آنهم در هفته ي گذشته. اينها چيست که آوردي؟*
---------------------------------------
اين هم شعري زيبا از اخوان ثالث که در لطيفه هاي سياسي نقل شده:
اين بد که به ما کنند با کس نکنند
بر گل ستمي رود که با خص نکنند
گويند جواب ابلهان خاموشي است
خاموش شديم و ابلهان بس نکنند
_______________________________
* شوخي در محافل جدي ص 201، با کمي تغيير و ويرايش
اگر مطالب گروه را مفيد مي بينيد، لطفا اين مطالب را براي دوستانتان نيز فوروارد نماييد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر