شنبه، مهر ۱۶، ۱۳۸۴

سخن

 

سخن

"سخن كه روي در حضرت آرد، آن بود كه مستمع را ملالت نگيرد و مخالف و موافق را ميزباني كند و گوينده را مدد زيادت شود و هر سخني كه مستمع را مفلس نكند و هر دو عالم را از دست وي بيرون نكند، آن سخن به فتواي نفس مي گويد. نفسش به زبان معرفت اين سخن بيرون مي دهد تا او در غرور خود بود و خلق در غرور وي."

 

اين مطلب نقل قولي بود از شيخ ابوبكر واسطي كه در تذكرت الاولياي عطار بيان شده است و شايد منظور حافظ از اين بيت نيز همين بوده است كه:

حديث عشق ز حافظ شنو نه از واعظ

اگرچه صنعت بسيار در عبارت كرد

اگر عاشقانه بيان شود و از دل بيان گردد، بگونه اي كه شخص خود آن را ديده و سپس بيان كرده باشد، آن كلام است كه در موافق و مخالف آتش مي زند وگرنه بازي كردن با الفاظ و استفاده ي از كلمات مسجع و زيبا سازي ظاهر به كاري نمي آيد.

اي بنده بدان كه خواجه ي شرق اين است

از  ابـر  گـهر بـار  ازل  بـرق  اين  است

تـو  گفتـه  چو  گويي  از  قيـاسي  گويــي

او  گفته  ز  ديده  مي كند  فرق  اين است

 

هیچ نظری موجود نیست: