جمعه، مهر ۰۸، ۱۳۸۴

ضد ارزش ها و هشدارها

حكمت 150 نهج البلاغه

ضد ارزش ها و هشدارها

(مردي از امام درخواست اندرز كرد.)

از كساني مباش كه بدون عمل، صالح به آخرت اميدوار است و توبه را با آرزوهاي دراز به تأخير مي اندازد. در دنيا چونان زاهدان سخن مي گويد، اما در رفتار همانند دنياپرستان است. اگر نعمت ها به او برسد سير نمي شود و در محروميت قناعت ندارد. از آنچه به او رسيد شكر گزار نيست و از آنچه مانده زياده طلب است.

ديگران را پرهيز مي دهد اما خود پروا ندارد، به فرمانبرداري امر مي كند اما خود فرمان نمي برد. نيكوكاران را دوست دارد اما رفتارشان را ندارد، گناهكاران رادشمن دارد اما خود يكي از گناهكاران است و با گناهان فراوان مرگ را دوست نمي دارد، اما در آنچه كه مرگ را ناخوشايند ساخت پافشاري دارد. اگر بيمار شود پشيمان مي شود و اگر تندرست باشد سرگرم خوشگذراني هاست. در سلامت مغرور و در گرفتاري نا اميد است. اگر مصيبتي به او رسد به زاري خدا را مي خواند، اگر به گشايش دست يافت مغرورانه از خدا روي بر مي گرداند. نفس(nafs) به نيروي گمان ِ ناروا، بر او چيرگي دارد و او با قدرت يقين بر نفس چيره نمي گردد.

براي ديگران كه گناهي كمتر از او دارند نگران و بيش از آنچه كه عمل كرده اميدوار است. اگر بي نياز گردد مست و مغرور شود و اگر تهي دست گردد، مأيوس و سُست شود. چون كار كند در آن كوتاهي ورزد و چون چيزي خواهد زياده روي نمايد. چون در برابر شهوت قرار گيرد گناه را برگزيده، توبه را به تأخير اندازد و چون رنجي به او رسد از راه دين اسلام دوري گزيند، عبرت آموزي را طرح مي كند، اما خود عبرت نمي گيرد. در پند دادن مبالغه مي كند، اما خود پند پذير نمي باشد. سخن بسيار مي گويد، اما كردار خوب او اندك است. براي دنياي زودگذر تلاش و رقابت دارد اما براي آخرت جاويدان آسان مي گذرد، سود را زيان و زيان را سود مي پندارد. از مرگ هراسناك است اما فرصت را از دست مي دهد. گناه ديگري را بزرگ مي شمارد، اما گناهان بزرگ خود را كوچك مي پندارد. طاعت ديگران را كوچك و طاعت خود را بزرگ مي داند. مردم را سرزنش مي كند، اما خود را نكوهش نكرده، با خود رياكارانه برخورد مي كند. خوشگذراني با سرمايه داران را بيشتر از ياد خدا با مستمندان دوست دارد. به نفع خود بر زيان ديگران حكم مي كند اما هرگز به نفع ديگران بر زيان خود حكم نخواهد كرد، ديگران را هدايت، اما خود را گمراه مي كند، ديگران از او اطاعت مي كنند و او مخالفت مي ورزد، حق خود را به تمام مي گيرد اما حق ديگران را به كمال نمي دهد. از غير خدا مي ترسد اما از پروردگار خود نمي ترسد! *

_____________________________

* نهج‏البلاغة  حكمت  150

150- وَ قَالَ ع لِرَجُلٍ سَأَلَهُ أَنْ يَعِظَهُ لَا تَكُنْ مِمَّنْ يَرْجُو الْآخِرَةَ بِغَيْرِ عَمَلٍ وَ يُرَجِّي التَّوْبَةَ بِطُولِ الْأَمَلِ يَقُولُ فِي الدُّنْيَا بِقَوْلِ الزَّاهِدِينَ وَ يَعْمَلُ فِيهَا بِعَمَلِ الرَّاغِبِينَ إِنْ أُعْطِيَ مِنْهَا لَمْ يَشْبَعْ وَ إِنْ مُنِعَ مِنْهَا لَمْ يَقْنَعْ يَعْجِزُ عَنْ شُكْرِ مَا أُوتِيَ وَ يَبْتَغِي الزِّيَادَةَ فِيمَا بَقِيَ يَنْهَى وَ لَا يَنْتَهِي وَ يَأْمُرُ بِمَا لَا يَأْتِي يُحِبُّ الصَّالِحِينَ وَ لَا يَعْمَلُ عَمَلَهُمْ وَ يُبْغِضُ الْمُذْنِبِينَ وَ هُوَ أَحَدُهُمْ يَكْرَهُ الْمَوْتَ لِكَثْرَةِ ذُنُوبِهِ وَ يُقِيمُ عَلَى مَا يَكْرَهُ الْمَوْتَ مِنْ أَجْلِهِ إِنْ سَقِمَ ظَلَّ نَادِماً وَ إِنْ صَحَّ أَمِنَ لَاهِياً يُعْجَبُ بِنَفْسِهِ إِذَا عُوفِيَ وَ يَقْنَطُ إِذَا ابْتُلِيَ إِنْ أَصَابَهُ بَلَاءٌ دَعَا مُضْطَرّاً وَ إِنْ نَالَهُ رَخَاءٌ أَعْرَضَ مُغْتَرّاً تَغْلِبُهُ نَفْسُهُ عَلَى مَا يَظُنُّ وَ لَا يَغْلِبُهَا عَلَى مَا يَسْتَيْقِنُ يَخَافُ عَلَى غَيْرِهِ بِأَدْنَى مِنْ ذَنْبِهِ وَ يَرْجُو لِنَفْسِهِ بِأَكْثَرَ مِنْ عَمَلِهِ إِنِ اسْتَغْنَى بَطِرَ وَ فُتِنَ وَ إِنِ افْتَقَرَ قَنِطَ وَ وَهَنَ يُقَصِّرُ إِذَا عَمِلَ وَ يُبَالِغُ إِذَا سَأَلَ إِنْ عَرَضَتْ لَهُ شَهْوَةٌ أَسْلَفَ الْمَعْصِيَةَ وَ سَوَّفَ التَّوْبَةَ وَ إِنْ عَرَتْهُ مِحْنَةٌ انْفَرَجَ عَنْ شَرَائِطِ الْمِلَّةِ يَصِفُ الْعِبْرَةَ وَ لَا يَعْتَبِرُ وَ يُبَالِغُ فِي الْمَوْعِظَةِ وَ لَا يَتَّعِظُ فَهُوَ بِالْقَوْلِ مُدِلٌّ وَ مِنَ الْعَمَلِ مُقِلٌّ يُنَافِسُ فِيمَا يَفْنَى وَ يُسَامِحُ فِيمَا يَبْقَى يَرَى الْغُنْمَ مَغْرَماً وَ الْغُرْمَ مَغْنَماً يَخْشَى الْمَوْتَ وَ لَا يُبَادِرُ الْفَوْتَ يَسْتَعْظِمُ مِنْ مَعْصِيَةِ غَيْرِهِ مَا يَسْتَقِلُّ أَكْثَرَ مِنْهُ مِنْ نَفْسِهِ وَ يَسْتَكْثِرُ مِنْ طَاعَتِهِ مَا يَحْقِرُهُ مِنْ طَاعَةِ غَيْرِهِ فَهُوَ عَلَى النَّاسِ طَاعِنٌ وَ لِنَفْسِهِ مُدَاهِنٌ اللَّهْوُ مَعَ الْأَغْنِيَاءِ أَحَبُّ إِلَيْهِ مِنَ الذِّكْرِ مَعَ الْفُقَرَاءِ يَحْكُمُ عَلَى غَيْرِهِ لِنَفْسِهِ وَ لَا يَحْكُمُ عَلَيْهَا لِغَيْرِهِ يُرْشِدُ غَيْرَهُ وَ يُغْوِي نَفْسَهُ فَهُوَ يُطَاعُ وَ يَعْصِي وَ يَسْتَوْفِي وَ لَا يُوفِي وَ يَخْشَى الْخَلْقَ فِي غَيْرِ رَبِّهِ وَ لَا يَخْشَى رَبَّهُ فِي خَلْقِهِ .

هیچ نظری موجود نیست: