چهارشنبه، دی ۱۴، ۱۳۸۴

9 تخت نوراني

9 تخت نوراني

جنيد بغدادي 8 شاگرد داشت كه از شاگردان خاص او به شمار مي آمدند، روزي بر دل ايشان گذشت كه ما بايد جهاد كنيم. جنيد ضمير ايشان را خواند و ترتيبي داد تا فردا به مكان جهاد بروند.

يك مشرك در مقابل ايشان ايستاد و هر 8 شاگرد جنيد را به شهادت رساند و جنيد ديد در آسمان 9 تخت نوراني قرار گرفته و هر بار كه يكي از مريدان به شهادت مي رسد، او را در آن تخت قرار مي دهند و او با خود گفت كه حتما تخت نهم مال من است، آماده ي جنگ با آن مشرك شد، آن شخص گفت: تو به بغداد برو و پير قوم باش آن تخت نهم از من است، ايمان را به من عرضه كن تا مسلمان شوم و با همان تيغ كه آن هشت شاگر جنيد را به شهادت رسانده بود 8 مشرك را نيز به قتل رساند و خود نيز كشته شد و جنيد ديد كه او را بر تخت نهم قرار داده و هر 9 را به آسمان برده و ناپديد شدند.

۳ نظر:

ناشناس گفت...

گشته تا محو تجلاي جمالش جانم
ديده ام حسن و جمالي كه درو حيرانم
تا شد از صفحة دل محو نقوش كونين
خط رخسار تو هر لحظه درو مي خوانم
روزگاريست كه هم طالب و هم مطلوبي
طرفه حاليست كه هم در دم و هم درمانم

ناشناس گفت...

اگر مایل به تبادل لینک هستید به من اطلاع دهید.

http://RightTheProphet.com
Yahoo ID: RightTheProphet

ناشناس گفت...

خیلی عالی بود. خوشحالم که دوباره مطلب جدید نوشتید