سوزانيدن ريشه ي طمع در سالك.......
مراد از قطع طمع در نزد سالكين عبارت از اين مرحله است كه بسيار عظيم و كريوهاى مشكل است و عبور از آن صعب و دشوار و به اين آسانىها دست ندهد، چه سالك پس از تأمّل و دقّت فراوان باز مىيابد كه در تمام مراحل سير در اين مرحله خالى از قصد و نيّت نبوده است بلكه غايت و مقصودى را در سويداى دل خود منظور داشته است گرچه آن غايت عبور از مراحل ضعف و نقص و وصول به كمال و كمالات باشد. و اگر سالك با وسيله و آلت تجريد ذهن و خاطر بكوشد و بارها به خود فشار آورد تا بخواهد از اين عقبه عبور كند و خود را از اين معانى و مقصودها عارى و مجرّد كند هيچ نتيجهاى عائد او نخواهد شد چه نفس اين تجريد مستلزم عدم تجريد است به علّت آنكه لا بد اين تجريد را سالك به داعيه غايتى بجا مىآورد و خود اين داعيه و نظر به غايت، نشانه و علامت عدم تجريد است.
روزى با استاد خود مرحوم آقاى حاج ميرزا على آقاى قاضى - رضوان الله عليه - اين راز را در ميان نهادم و استفسار و التماس چارهاى نمودم، فرمود: «به وسيله اتّخاذ طريقه احراق مىتوان اين مسئله را حلّ نموده و اين معضله را گشود. و آن بدين طريق است كه بايد سالك به حقيقت ادراك كند كه خداوند متعال وجود او را وجودى طمّاع قرار داده است و هر چه بخواهد قطع طمع كند چون سرشت او با طمع است لذا منتج نتيجهاى نخواهد شد و قطع طمع از او ناچار مستلزم طمع ديگرى است و به داعيه طمعى بالاتر و عالىتر از آن مرحله دانى قطع طمع نموده است. بنابراين چون عاجز شد از قطع طمع و خود را زبون يافت طبعا امر خود را به خدا سپرده و از نيّت قطع طمع دست برمىدارد. اين عجز و بيچارگى ريشه طمع را از نهاد او سوزانيده و او را پاك و پاكيزه مىگرداند».
البتّه بايد دانست كه ادراك اين معنى نظرى نيست و با نظر هم نتيجه نمىدهد بلكه ادراك واقعى آن احتياج به ذوق و پيدايش حال دارد. اگر كسى يك مرتبه اين معنى را ذوقا ادراك كند خواهد فهميد كه ادراك تمام لذّات دنيا و ما فيها برابرى با اين حقيقت نمىكند. و علّت اينكه اين طريقه را احراق نامند براى آنست كه يكباره خرمن هستيها و نيّتها و غصّهها و مشكلات را مىسوزاند و از ريشه و بن قطع مىكند و اثرى از آن در وجود سالك باقى نمىگذارد. در قرآن كريم در مواردى از طريقه احراقيّه استفاده شده است. اگر كسى براى وصول به مقصود از اين طريقه استفاده كند و در اين راه مشى نمايد راهى را كه بايد چندين سال طىّ كند در مدّت قليلى خواهد پيمود. يكى از مواردى كه در قرآن مجيد از آن استفاده شده است عبارت است از كلمه استرجاع: انّا لِلّهِ وَ انّا الَيْهِ رَاجِعُونَ. 1
_____________________________
1 – به نقل از رساله ي لب لباب اثر علامه تهراني
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر