مطالبي به نقل از بعضي عرفا
برداشت از تذكرت الاولياء عطار نيشابوري
مطلبي از بايزيد بسطامي
چون او به مراتبي بالا رسيد سخناني مي گفت كه بالاتر از ظرفيت مردم بود و نمي توانستند او را به نحو صحيح درك كنند و هفت بار او را از شهر بسطام بيرون كردند . شيخ به آنها مي گفت: چرا مرا بيرون مي كنيد؟ مردم گفتند : به آن دليل كه تو مرد بدي هستي! شيخ به آنها گفت عجب شهر خوبي است اين بسطام كه بدترينش من هستم.
مطلبي از ذوالنون مصري
او گفت: يكي از علائمي كه مي توان از خشم خداوند نسبت به شخصي دريافت اين است كه آن شخص دچار ترس از فقر مي شود(و اين به آن معناست كه شخص خداوند را كه روزي ده هست فراموش مي كند)
و باز ذوالنون مصري گفت: خلوت گزيدن از راه هايي است كه انسان را به اخلاص نزديك مي كند.
هر كسي كه خلوت را انتخاب كرد به جز خداوند نبيند. و هر كسي در خلوت قرار گرفت خود را به ستون هاي اخلاص نزديك كرد و به صداقت رسيد.
همچنان گفت: زاهدان پادشاهان آخرتند و عارفان پادشاهان زاهدان!
همچنان ذوالنون گفت: هر عضوي توبه ي مخصوص به خود را دارد:
توبه دل نيت كردن است بر ترك شهوات
توبه چشم آن است كه چشم از حرام ها بپوشناند.
توبه دست آن است كه دست به سوي آنچه كه نهي شده است دراز نكند.
توبه پا آن است كه به سوي آنچه كه نهي شده است نرود.
توبه گوش نگهداشتن از شنيدن سخنان بيهوده و بد.
توبه شكم، نخوردن حرام است.
توبه ي فرج، دور بودن از فحشا.
سخناني از بشر * حافي **:
به او گفتند در بغداد حلال و حرام به هم ديگر مخلوط شده است ، تو چه چيزي مي خوي؟
بشر گفت: از همان چيزي كه شما مي خوريد.
گفتند پس چگونه به اين درجه ي معرفت رسيده اي؟
بشر گفت: لقمه اي كمتر مي خورم و قناعت بيشتر مي كنم و مي گريم.
كسي كه مي خورد و مي گريد برابر نيست با كسي كه مي خورد و مي خندد.
نقل است كه يك نفر در يك سرماي شديد بشر را ديد كه لباس هايش را كم تر از حد معمول كرده و دارد در سرما مي لرزد ، شخص به او گفت اي مرد اين چه حالتي است؟ بشر گفت: فقرا به يادم آمدند و ديدم كه مالي ندارم تا به ايشان بدهم گفتم حداقل كار اين است كه مانند آنها سرما را احساس كنم.
نقل است كه يكي با بشر مشورت كرد كه: دو هزار درم حلال دارم ، مي خواهم كه به حج بروم .
بشر گفت: تو به تماشا مي روي . اگر براي رضاي خداي مي خواهي كاري انجام دهي وام چند فقير كه از پرداختش عاجز شده اند بپرداز يا به يتيمي و يا به خانواده ي بي بضاعتي بده كه راحتيي كه به دل ايشان برسد از صد حج با ارزش تر است.
_________________________
* Boshr يا Beshr كه هر دو را گفته اند
** حافي به معناي پابرهنه