سه‌شنبه، شهریور ۲۷، ۱۳۸۶

ebrahimadham

شش نصيحت از ابراهیم ادهم

به نقل از تذكرة الاولياء عطار

نقل است كه ابراهيم ادهم نشسته بود ، مردي به نزد او آمد و گفت مرا نصيحتي كن تا آن را سرلوحه ي كار خود قرار دهم، ابراهيم ادهم به او گفت:

اگر از من شش خصلت قبول كني بعد از آن هيچ چيزي به تو زيان نرساند، اول آن كه وقتي مي خواهي گناهي انجام دهي روزيي را كه خداوند به تو مي دهد نخوري!

مرد گفت: هر چه روزي در عالم هست از اوست ، پس من از كجا بخورم؟

ابراهيم گفت: آيا درست بود كه روزي كه از اوست بخوري و گناه كني؟

دوم اين كه: چون مي خواهي گناهي كني از زمين خداوند بيرون برو!

مرد گفت: اين سخن سختي است، چون مشرق و مغرب سرزمين خداوند است، من به كجا بروم؟ ابراهيم به او گفت: آيا درست است كه ساكن سرزمين خداوند باشي و كاري را انجام دهي كه او دوست ندارد؟

سوم آنكه: چون مي خواهي گناهي انجام دهي جايي اين كار را انجام بده كه خداوند تو را نبيند!

مرد گفت: اين كه ممكن نيست، چون او به تمام مسائلي هم كه پنهاني باشند آگاه است.

ابراهيم ادهم گفت: آيا درست است كه آيا درست است كه روزي او را بخوري ، در سرزمين او ساكن باشي و نسبت به او بي شرمي كني و در مقابل نگاهش گناه انجام دهي؟

چهارم آن كه: چون فرشته ي قبض روح آمد به او بگو مرا مهلت بده تا توبه كنم! مرد گفت: فرشته حرف مرا قبول نخواهد كرد.

ابراهيم گفت: وقتي كه قادر نيستي فرشته ي مرگ را يك لحظه از خود دور سازي بهتر است كه قبل از آنكه فرشته بيايد توبه كني.

پنجم آنكه: چون منكر و نكير به سراغت بيايند هر دو را از خود دور كني! مرد گفت: هرگز نمي توانم اين كار را انجام دهم.

ابراهيم گفت: پس جواب ايشان را از همين الان آماده كن.

ششم اينكه: فرداي قيامت كه خداوند دستور دهد گناهكاران را به دوزخ ببرند ، تو بگو نمي روم و نرو! مرد گفت: اين ممكن نيست كه فرشتگان به حرف من گوش دهند. ابراهيم گفت: پس حجت را بر خود تمام كردي با آنچه كه گفتي!

مرد در همان لحظه توبه كرد و شش سال پس از آن در حيات بود تا وفات يافت.

۵ نظر:

Jandost Khoso گفت...

Salam

mesle hamishe bienteha lezzat bordam. Khoda ma ra ham be rahe rast hedayat konad. Ameen

ناشناس گفت...

سلام انتخاب شایسته ای بود بسیاربهره بردم ...خداوند اجرتان دهد

ناشناس گفت...

سلام انتخاب شایسته ای بود بسیاربهره بردم ...خداوند اجرتان دهد

ناشناس گفت...

اگر انسان دقت کند بالاترین تذکر در این حکایت نهفته است. تذکری که انسان رابیدار می کند. با تشکر

ناشناس گفت...

در واقع هفتمين اش را هم اينجا خواندم.خيلي سخته وقتي فكر مي كني حجت از چند طريق برايت تمام شده و دردناك تر لحظه اي كه مي خواني:"...و اشد المعاقبين في موضع النكال و النقمه"
التماس دعا