پنجشنبه، دی ۱۸، ۱۳۸۲

اين مقاله ايست که چند وقت پيش به عنوان يک پاسخ در پرشين تاک نوشتم با موضوع «حجاب» آدرس اون بحث هم اينه و آخرين پاسخ اون سري بحث ها به حساب مياد:

http://persiantalk.com/viewposts.asp?post_id=7724&group_id=16&action=post

---------------------------------------------------------------------

 با سلام

شايد از يک منظر ديگر هم بتوانيم به حجاب نگاه کنيم و آن اينکه :

مساله ي حجاب با فرهنگ ها ارتباط مستقيمي دارد و آن اصالتي است که فرهنگ يک جامعه به عنوان موضوع اصلي زندگي خود انتخاب کرده.

زماني ممکن است ما در يک مجموعه که هيچ کس حتي سواد خواندن و نوشتن هم ندارد حضور داشته باشيم، در آنجا شايد دچار عرض اندام شويم و بخواهيم خودي نشان دهيم .

و يا در مکاني ممکن است حاظر شويم که همه تقريبا در سطح خود ما هستند ، در آنجا نيز اين امکان وجود دارد که هرکدام از حاظرين بخواهند خودي نشان دهند و چه بسا اطرافيان هم از اين ابراز وجود، ناراضي نباشند.

ولي يک زماني هست که ما در کنار شخص با عظمتي خود را مي بينيم ، فرضا يک معلم خوب فيزيک هستيم که حتي در شهر و کشور ، همه ما را به عنوان يک معلم خوب مي شناسند به ناگاه خود را در کنار انيشتن مي بينيم.

در اينجاست که فقط مي خواهيم خودمان را جمع و جور کنيم تا مبادا عرض اندامي کرده باشيم و سعيمان بر اين است تا سوالي نپرسيده اند پاسخي ندهيم و سراپا گوش باشيم.

حال حساب ما هم چنين است، اگر در دنيا بيشترين اصالت را به زيبايي هاي جسماني انسان بدهيم ، طبيعي است که انسان ها براي يک ديگر به جلوه گري بپردازند و وقتي مي خواهند آثار خود را از زيبايي ارائه دهند حتي انسان را هرچه عريان تر به نمايش بگذارند تا در حق زيبايي او اجحافي نشده باشد( شايد اين آثار تاريخي عرياني که در حال حاظر در موزه ها و يا ميادين اصلي کشورهايي مانند يونان و ايتاليا وجود دارند حکايت از همين امر داشته باشند.)

ولي کساني که به زيبايي فراي زيبايي هاي ديگر اعتقاد دارند و جمالي را مي شناسند فراي تمامي جمال ها، ديگر به خود اجازه ي عرض اندام نمي دهند و هرچه بيشتر و بيشتر سعي بر پنهان نگاه داشتن خود مي کنند و اين فقط مخصوص زن نيست ، بلکه مرد نيز همين گونه است و مي بينيم که در مرد و زني که در خط ايمان قرار دارند و در تاريخ ثبت شده و هم اکنون هم کم و بيش آثار ايشان را مي بينيم لباس ها تفاوت چنداني باهم ندارند. در لباس هاي رسمي مومنين يهود ، مسيح و مسلمان و حتي بودايي که به نوعي از يک اتحاد در منشأ خبر مي دهند، تشابه زيادي به چشم مي خورد ، همه حتي سعي مي کنند که موي خود را نيز بپوشانند(در بودا خانم ها جهت جلوگيري از خودنمايي موي خود را مي تراشند). در لباس راهبان مسيحي مي بينيم که لباس هاي بلند آزاد (غير بدن نما) که مطمئنا در فيلم هاي تاريخي مشاهده فرموده ايد همراه با کلاه* و روحانيون يهود نيز لباس هاي بلند (به دور از بدن نمايي) باز هم همراه با کلاه و مردان روحاني مسلمان نيز لباس هاي بلند غير بدن نما همراه با پوششي براي سر که همان عمامه مي باشد.

اگر حجاب و سنگيني خواسته شده فقط يک طرفه نبوده و اگر تفاوت هايي وجود دارد براي کسي که به خداوند و پيامبران الهي معتقد است اين تفاوت را با نام حکمت مي شناسد.**

والسلام

 

_______________________

*(نمي دونم دقيقا اسم فيلمي که چند وقت پيش سينما 4 پخش کرد چي بود ولي فکر مي کنم اسمش بود،برادر خورشيد خواهر ماه، که اين موضوع در اون بسيار مشهود بود)

**مسأله ي اينکه آيا مومنين در حال حاظر اعم از مسلم و مسيحي و يهود تا چه اندازه به دور از تقليد ها و تحريف ها هستند مطلبي جداست و غرض بنده از زدن چنين مثالي فقط بيان اين مطلب بود که مومنين هرچند مقلدانه و تنها به خاطر تقليد از پدران و يا جامعه در هر ديني هستند ولي اين نحوه ي لباس پوشيدن نشان دهنده ي اينست که کساني آنچنان عميق به اين مسأله باور داشته اند که توانسته اند صدها سال پس از خود نيز اين باور را حتي اگر تبديل به يک رسم شده باشد، به جاي بگذارند.

=============================================

دوست دارم که بپوشي رخ همچون قمرت

تا چو خورشيد نبينند به هر بام و درت

جرم بيگانه نباشد که تو خود صورت خويش

چو در آيينه ببيني برود دل ز برت

هيچ پيرايه زيادت نکند حسن ترا

هيچ مشاطه نيارايد از اين خوب ترت

بارها گفته ام اين روي به هرکس منماي

تا تامل نکند ديده ي هر بي بصرت

آنچنان سخت نيايد سر من گر برود

نازنينا که پريشاني مويي ز سرت

هیچ نظری موجود نیست: