بي خدايان
اولين باريه که مي خوام چنين تبليغي رو در وبلاگ انجام بدم ، يعني تبليغ کساني که به نوعي اونها رو جزء دوستان خودم مي دونم البته به شرط اينکه از سر لجبازي دچار بي خدايي نشده باشن ، بلکه به واسطه ي درد خودشون از درون فرياد بزنن.
مدتيه که يک خانمي به نام مهرنوش موسوي براي بنده نشريه اي رو ارسال مي کنن به نام (آزادي زن) که در اون ذکر شده آن را بخوانيد و براي ديگران هم ارسال کنيد، خوب من هم همين کار رو مي کنم ولي نمي تونم نظر خودم رو ننويسم.
سردبير و هيئت تحريريه ي اين نشريه و نشريه ي ديگري به نام بي خدايان هردو بي خدا هستند يعني منکر وجود خداوندند.
حدودا يک هفته اي مي شود که مقاله ي هيچ دليلي مبني بر عدم خداوند وجود ندارد را براي ايشان ارسال کرده و همچنان منتظر پاسخ از طرف خانم ها موسوي و کم گويان هستم(سردبير نشريات آزادي زن و بي خدايان).
دو روز پيش که نشريه ي جديد آزادي زن رو براي بنده ارسال کردن مبحثي درباره ي حجاب در آن بود که بنده هم مقاله ي کوتاه حجاب رو براي خانم ها ارسال کردم.
راستش خودم يه زماني منکر خداوند بودم و سختي هاي زيادي رو متحمل شدم و به همين دليل نمي تونم بگم چطور ميشه که منکر خدا شد؟
بله کسي که بخواد از دين موروثي خودش خارج بشه معمولا چنين مرحله اي رو طي مي کنه ولي اگر کسي بخواد به واقعيت برسه بايد از اول با خودش شرط کنه که نمي خوام لجبازي رو پيشه ي خودم کنم و حتي اگه شناخت خداوند تمام آزادي هاي من رو هم بگيره ، حاضرم تمام آزادي هاي خودم رو بدم و خدا رو داشته باشم.
هرچند که از زماني که انسان خودش رو تسليم خداوند ميکنه و پشت پا به تعلقات ميزنه ، تازه معني آزادي رو درک خواهد کرد.
اگر لذت ترک لذت بداني
دگر لذت عيش لذت نخواني
خوشحال ميشم که دوستان اين دو سايت رو بازديد کنند و همراه ساير دوستان بي خدا يک مبحث منطقي و به دور از جنجال رو در اين وبلاگ دنبال کنيم.
http://m-mussavi.persianblog.com
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر