نظر علامه تهراني درباره ی نگرش به حکمت عملی ، بعد از انقلاب
خدا ميداند در مدّت اقامت حقير در نجف، مورد اصابت چه تهمتها و هدف چه رَمْيها قرار گرفتيم و تحمّل چه مشكلاتي را نموديم، و با چه مرارتها و تلخيهاي حقيقي زندگي روبرو بوديم، با آنكه دروس ما و جدّيت ما مشهود بود. فقط ناهمرنگي با وضع ظاهري ما را بدين مصائب كشانيد، اميد ميرفت بعد از انقلاب اسلامي، در حوزهها براي تدريس اخلاق عملي و معارف شهودي تأسيساتي نوين برپا شود، آنهم نشد.
پس از انقلاب، يكي دو سال كه ميگذشت و حقير «رسالة لُبُّ اللُباب در سير و سلوك اُولي الالباب» را انتشار دادم، براي بعضي مورد توجّه و نياز قرار گرفت. روزي از حوزة علميّة قم بعضي به عنوان نمايندگي از جانب برخي از مدبّران و مديران تحوّلات فكري و احياء حكمت و عرفان نزد حقير در مشهد مقدّس آمدند و پيام آورده بودند كه: شما دو كتاب ديگر هم بنويسيد: يكي مختصرتر از « لُبُّ اللباب » و يكي مشروحتر و عميقتر، تا براي جميع طلاّب درتمام سطوح ابتدائي ومتوسّطه و نهائي مورد استفاده قرار گيرد و تدريس شود.
من گفتم: از نوشتن آنها منعي نيست، وليكن خواندن اين كتابها تا اندازهاي مفيد است، نه بتمام معني. آنچه جان حوزهها را زنده ميكند، و روح نبوّت و ولايت و اسلام و قرآن را زنده و جاويدان مينمايد تدريس حكمت عملي و حوزههاي تربيت طّلاب به عرفان شهودي و وجداني است كه بنياد اوّلينِ نفوس را تغيير ميدهد، و آنان را به طهارت واقعيّه و حقيقيّه ميكشاند. و امّت اسلام در اين وَهلة خاصّ برخورد ميكنند با افرادي كه همچون دست پروردگان صميمي رسول أكرم و حواريّين أميرالمومنين عليهما السّلام ميباشند. و اينان قادرند با آن طهارت ذاتيّه و نفس زكيّة خود تأثيري بسيار عميق در نفوس جميع مردم اين كشور و نفوس مردم دنيا بگذارند و آن روح واقعيّت رسول الله را به جهانيان ارائه دهند. و در حقيقت خودشان و غيرشان را به اسلام واقعي سوق دهند.
پس از مدّتي جواب آوردند كه: اخلاق و عرفان عملي، مرزي ندارد كه دستهبندي و تدريس شود. فلهذا فعلاً صلاح حوزه در اينستكه تدريس حكمت و فلسفه بشود، و در خصوص اين فنّ شاگرداني خبره و مُمَحّض تربيت شوند.*
____________
*روح مجرد ص 680
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر