......
اخلاص و زحمات شهيد مطهري در جهت شناساندن اسلام ناب قابل تقدير بوده و هست ولي متاسفانه گروهي از مومنين جامعه ي ما که بيشتر جزء کارگزاران و حاميان اصلي قدرت حاکم مي باشند ، استاد مطهري را به عنوان تنها و برترين سند خود مي دانند و اگر کلامي مخالف کلام شهيد بزرگوار مطهري باشد را بدون تامل رد مي کنند. متاسفانه شهيد مطهري از طرف اين گروه از مومنين نقد نمي شود و بدون نقد پذيرفته مي گردد وقتي هم در بحث ها از نظر منطقي و استدلالي کم مي آورند چه بسا با يک استناد به مرحوم شهيد مطهري خود را در کمال مي يابند ، و چه بسا در بعضي اوقات اين کمال پنداري بيش نباشد.
استاد مطهري نيز مانند بسياري از اهل عقل در نهايت دريافت که راه رسيدن به محبوب راهي فراي عقل است، ولي متاسفانه حاميان ايشان در استنباط اين مطلب آخر با مشکل مواجه شدند و با آنکه مي دانند بيشتر انسان ها در نهايت عمر خود به پختگي بيشتري دست مي يابند، به همان مطالب زير خط پختگي ايشان بسنده کردند، اينک مطلبي از علامه تهراني:
شهيد مطهري در اواخر عمر، بالعيان دريافت كه
بدون اتصال به باطن و ربط با خداي منان...........
دوست مكرم و سرور ارجمند مهربانتر از برادر ما مرحوم آيه الله شيخ مرتضي مطهري - رضوان الله عليه - كه سابقه آشنائي ما با ايشان متجاوز از سي و پنجسال است، پس از يك عمر درس و بحث و تدريس و خطابه و كتابت و موعظه و تحقيق و تدقيق در امور فلسفيه، با ذهن رشيق و نفس نقاد خود بالأخره در اين چند ساله آخر عمر خود بالعيان دريافت كه بدون اتصال به باطن و ربط با خداي منان و اشراب دل از سرچشمه فيوضات ربانيه، اطمينان خاطر و آرامش سر نصيب انسان نميگردد و هيچگاه نميتواند در حرم مطهر خدا وارد شود يا گرداگرد آن طوف كند و به كعبه مقصود برسد و چون شمعي كه دائما بسوزد و آب شود، يا پروانهاي كه خود را به آتش زند و همانند مؤمن متعهدي كه شوريدهوار دلباخته گردد و در درياي بيكرانه ذات و صفات و اسماء حضرت معبود فاني گردد و وجودش به سعه وجود خدا متسع شود قدم راستين در مضمار اين ميدان نهاد.
بيداري شبهاي تار و گريه و مناجات در خلوت سحرگاه و توغل در ذكر و فكر و ممارست درس قرآن و دوري گزيدن از اهل دنيا و هواپرستان، و پيوستن به اهل الله و اولياي خدا، مشهود سير و سلوك او بود. رحمه الله عليه رحمه واسعه.
لمثل هذا فليعمل العاملون [1] 61 :37، ان الله مع الذين اتقوا و الذين هم محسنون [2] 128 :16.
چندي قبل از اين حقير خواستند تا براي سالگرد شهادت ايشان چيزي بنويسم. اين فقير كه حقا خود را نالايق ميديدم با وجود تراكم مشاغل و شواغل از قبول اين عهده پوزش طلبيدم.
اخيرا كه مراجعه مكرر شد، روح آن صديق گرامي مدد نمود كه اين مختصر را تحرير نموده و به عنوان مقدمه به رسالهاي كه در سير و سلوك نوشته بودم ملحق نموده و براي شادي روح آن مرحوم در دسترس طالبان حق و پويندگان سبل سلام و راه حقيقت قرار دهم. بيده ازمه الامور و به أستعين.
اصل اين رساله اس و مخ اولين دوره از درسهاي اخلاقي و عرفاني است كه حضرت استاد گرامي ما علامه طباطبائي - روحي فداه - در سالهاي يكهزار و سيصد و شصت و هشت و شصت و نه هجريه قمريه در حوزه مقدسه علميه قم براي بعضي از طلاب بيان فرموده و اين حقير به عنوان تقريرات درس به رشته تحرير درآورده بودم و قرائت و مرور به آن را در اوقات قبض و كدورت و خستگي موجب تنوير روح و تلطيف جان خود ميدانستم.
اينك يك دوره بر آن مرور نموده با تنقيحات و اضافاتي مهيا و پاداش و ثواب آن را به روح فقيد سعيد مطهري - أعلي الله مقامه الشريف - اهداء ميكنم. [3]
_________________________________________________________
[1] - آيه 61 از سوره 37: صافات: [براي چنين چيزي عمل كنندگان بايد عمل كنند].
[2] - آيه 128 از سوره 16: نحل: [خداوند همراه كساني است كه تقوي گزيدهاند و آنانكه ايشان نيكوكارند].
[3] - رسالهلباللباب صفحه ي 18 – مرحوم علامه تهراني
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر