دوشنبه، آبان ۱۲، ۱۳۸۲

هله هشدار که در شهر دو سه طرارند

 که به تدبير کله از سر مه بردارند

 خر فروشانه يکي با دگري در جنگند

 ليک چون وانگري متفق يک کارند

 همچو شيران بدرانند و به لب مي خندند

 دشمن همدگرند و به حقيقت يارند

 مردمي کن برو از خدمتشان مردم شو

 زانکه اين مردم ديگر همه مردمخوارند

اين شعر مولانا رو دوست گراميم آقا مجيد صانعي برام فرستادن:

.........................

اينم آخرين مطالبي که در يقين پرشين بلاگ نوشته بودم:

.........................

ظاهرا يک کمي زيادي احساس دلبري مي کرده و اين شعر وصف حالش بوده:

چون تو دوهزار عاشق از غم کشتم

از خون کس آلوده نشد انگشتم

 

ولي بعدها يک کمي گير ميافته:

چون من دوهزار عاشق اندر ماهي

مي کشته شود که بر نيايد آهي

------------------------

ثم قست قلوبکم من بعد ذلک فهي کالحجارت او اشد قسوه ، و ان من الحجارت لما يتفجر منه الانهار ، و ان منها لما يشقق فيخرج منه الماء ، و ان منها لما يهبط من خشيت الله ، و ماالله بغافل عما تعملون

سپس قلبهايتان همچون سنگ سخت شد ، و حتي از سنگ هم سخت تر، چرا که بعضي از سنگها گاهي چشمه هاي آب را از درون خود بيرون مي دهند و حتي خود را خرد مي کنند و آب روان از درون جاري مي سازند و گروهي ديگر از هيبت و عظمت الهي سر به زير مي آورند و بدانيد که خداوند از کارهايي که مي کنيد غافل نيست

سوره ي بقره آيه ي 74

------------------------------

خدايا اسير شهوتيم ، ما را امير شهوت قرار ده

در مستحباتي که به واجبات زيان مي رسانند، قربتي به خداوند نيست

------------------------------

مسلمانان مسلمانان مسلماني مسلماني

ازين آيين بي دينان پشيماني پشيماني

مسلماني کنون رسميست بر عرفي و عاداتي

دريغا کو مسلماني دريغا کو مسلماني

سنايي

هیچ نظری موجود نیست: