دوشنبه، آذر ۰۳، ۱۳۸۲

مطالب زير رو در پاسخ يکي از خوانندگان وبلاگ گام نخست دربخش کامنت وبلاگ نوشته بودم که تصميم گرفتم اون رو در اينجا نيز نقل کنم(مطلب درباره ي امام علي بود و سوال بر اين مضمون بود: که بهتر است کسي را(منظور امام علي ع) که نمي شناسيم از او صحبتي هم نکنيم):

 

اگر بخواهيم کسي را کامل بشناسيم يا بايد از مرتبه ي او عبور کرده باشيم و يا اينکه حداقل در سطح او باشيم. از شخصي که معلوماتش در سطح فيزيک سال اول دانشگاهي است نمي توان انتظار داشت که از فرضيه ي نسبيت انيشتن اطلاعات مناسبي داشته باشد(توجه بفرماييد، عرض کردم اطلاعاتش ، نگفتم مدرکش چون ممکن است مدرک سيکل راهنمايي را هم نداشته باشد ولي ريشه هاي فرضيه ي انيشتن را درک کرده باشد). و اگر کسي بخواهد انيشتن را کامل بشناسد بايد کاملا از مسيري که او رفته بتواند حرکت کند و اگر مسير را به پايان برساند مي تواند در سطح خود انيشتن او را بشناسد و اگر مسير را از انيشتن بيشتر ادامه دهد مي تواند به يک سري از خصوصيات بالقوه اي از انيشتن نيز که در وجود او بوده و فعليت نيافته احاطه پيدا کند و اگر فقط قسمتي از مسيري که او حرکت کرده را طي کند مي تواند به قسمتي از وجود او دسترسي پيدا کند، اين يک مثال بود. براي پيدا کردن شناخت کامل نسبت به هر انساني که بزرگ است بايد به بزرگي او رسيد. اگر بخواهيم شخصي مانند علي ع را تا حدي بشناسيم بايد حداقل از بعضي مسيرهاي سلوکي او عبور کنيم. فرضا حتي يک مرتاض که شهوات جنسي و شکمي خود را کنترل کرده مي تواند بهتر از کساني که در نام مسلمان هستند ولي از هيچ بندي عبور نکرده اند ، علي ع را بشناسد، حداقل در اين دوزمينه نسبت به مسلمين مدعي عشق علي، برتري دارد. و يا کسي که بر اساس خالي کردن خود از نفرت و کينه به گوشه اي از مسير علي ع راه يافته مي تواند در اين زمينه به درک صحيح تري از علي ع نائل گردد و يا کسي که شجاعت گذشتن از جان برايش به وجود آمده ، مي تواند در اين مسير به شناخت صحيحي از اين مرد بزرگ نائل شود. ولي اگر کسي از اسارت هيچ کدام از بندهاي خود خارج نشده باشد چگونه ممکن است که انساني با عظمت را که بسياري از بندهاي تعلقش را بريده ، بشناسد؟ .....

 حالا بهتر است صادقانه به خودمان نگاهي بيندازيم و ببينيم آيا واقعا ما درکي از بندهاي پاره شده ي اسارت توسط انساني بزرگ مانند علي ع داريم و او را نشناخته ايم و يا اينکه .......

اين صحبت ها براي شناخت خداوند نيز صادق است با اين تفاوت که به جاي آنکه بگوييم از مسيري که خداوند سلوک کرده بايد ما هم به سلوک بپردازيم، بگوييم: از مسيري که خداوند براي ما مشخص کرده بايد حرکت کنيم تا به ادراکات صحيح تري از حضرت باري تعالي دست رسي پيدا کنيم. و زماني که شخصي از اين مسير حرکت کند پس از مدتي اين امکان را خواهد يافت که همچون آينه اي شفاف شود تا وجود حضرت حق را در دل خود بيابد و اين مربوط به تمامي کساني مي شود که در هرزماني توانسته باشند مسير تعيين شده توسط خداوند را طي کنند....

هیچ نظری موجود نیست: