شنبه، آبان ۲۴، ۱۳۸۲

به بهانه ي يک دوست:

درباره ي ناراضي بودن خودتون از رفتن به مراسم رسمي احيا گفته بودين ، راستش گروه مومنيني که با عنوان مومنين موروثي* باهم ديگه دربارشون صحبت کرديم، يکي از خصوصياتشون اينه که به حجم عمل بيشتر توجه دارن تا به روح عمل و مکه رفتنهاي زياد و سفره هاي نذري فراوان حضرت عباس و حضرت رقيه و روضه خواني ها و زيارت هاي پي در پي امام رضا و حضرت معصومه و رفتن به جمکران و امثالهم براي ايشان از بالاترين درجات اهميت برخورداره.

مراسم رسمي احيا هم جزء همين احجامه ، در صورتي که پرداختن به خود و خلوت کردن و سکوت اختيار نمودن و فکر کردن در تنهايي براي درجاتي که از اين مرتبه عبور کردن از محوريت برخورداره . **

البته اين کلام من دليل نمي شه که به اين درجه از مومنين به چشم بي ايمان نظر بشه ، بلکه اين مرتبه هم مرتبه اي مبارکه ، اگر و تنها اگر در مسير صحيح قرار گرفته بشه ، مسير صحيح در اين مرتبه مي تونه انسان رو به درجاتي از زهد ورزي برسونه و سالک رو قابل فيض کنه تا اينکه با تابشي بتونه مراحل رو سير کنه ، ولي خوب آفات اين مرحله زياده ، چرا که سرعت طي طريق پايينه، سرعت زاهد سرعت يک پياده اي است که هر ماه به اندازه ي يک روز حرکت مي کنه و سرعت عاشق از مکان و زمان درگذشته و يک پاي او بر سراي محبوبه و پاي ديگرش بر زمين:

سير عاشق هردمي تا عرش شاه

سير زاهد هر مهي يک روزه راه

__________________________

* مقصود بنده از مومنين موروثي کساني است که بيشتر فضايل ديني را بر اساس جبر جامعه و خانواده پذيرفته اند، کساني که چشم باز کرده و خود را مسلمان ، مسيحي ، يهودي ، بودايي و يا هندو ديده اند و هيچ وقت قدرت شک کردن به اعتقادات مادر زادي خود را نداشته اند، در اين گروه مومنين مادرزادي ، اشتراکات زيادي به چشم مي خورد براي نمونه : احساسات ، بسيار قوي تر از عقل است و خود را برحق مي دانند و ساير اعتقادات را ناحق در اين گروه است که براي اثبات برتري خود به کشت و کشتار ساير مکاتب دست مي زنند و آرام شدن خود را بهترين دليل موجه اين اقدامات تند خود مي دانند و صد البته آن را بر حق مي پندارند.

 

** رسول خدا در ضمن توصيه هايي به ابوذر فرمود: اي ابوذر نماز گذاردن در مسجد من برابر با هزار رکعت در مساجد ديگر است و تنها مسجد الحرام مستثني است ، زيرا نماز در مسجد الحرام معادل با صد هزار رکعت است و بر تر از همه ي اين نمازها نمازيست که آدمي در خانه ي خود به جاي مي آورد ، آنچنانکه او را جز خدا نمي بيند و از اين راه آرزومند ذات خداست.

به نقل از کشکول شيخ بهايي (ج 1 ص 406) که شيخ بهايي نيز به نوبه ي خود از مجموعه ي ورام اين مطلب را نقل کرده اند. {من علاقه اي به بحث درباره ي اينکه چرا ظاهر اين روايت با رواياتي که به محاسن اجتماعات پرداخته بحث کنم}

هیچ نظری موجود نیست: